مقالات علوم اسلامی و انسانی



بسم الله الرحمن الرحیم

تزکیه در بیانات مقام معظم رهبری 

یکی از مقدمات کلیدی در زندگی انسان که زمینه ساز رشد وتعالی او برای رسیدن به فلاح و رستگاری

را تشکیل میدهد مسئله ی تزکیه است.

رشد و پویایی اخلاقی در جامعه ، در گرو تلاش افراد برای دستیابی به جامعه ای مطلوب و عاری از

بیماری های اخلاقی نظیر طمع ، حسد ، حرص ، دنیا طلبی ، بی بند وباریها و . میباشد که برای نائل

شدن به چنین صورت زیبایی از جامعه انسانی باید افراد به ریشه این بیماری ها که عدم تهذیب و تزکیه

است بیشترتوجه نمایند.( ای ، 1370 : 8 آبان )

این تلاش برای به نتیجه رسیدن باید مورد تمرین و مداومت قرار گیرد مخصوصا در ایام خاصی که در آن درهای لطف و موهبت الهی بر روی بشریت باز شده و فضای بسیار مناسبی را برای رسیدن به این هدف فراهم میکند.( ای ، 1394

16 اردیبهشت )

با مراجعه به آیات قرآن این نکته قابل فهم است که تزکیه یکی از وظایف انبیاء محسوب میگردد چنان که خداوند در سوره جمعه می فرمایند: ( هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ ، و او کسى است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مى‏خواند و آنها را تزکیه مى‏کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مى‏آموزد هر چند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند!

[1]، جمعه :2) با توجه به مسئله تعلیم انسانها و توجه خداوند به این اصل یکی ازمهمترین و اولین وظایفی که او برای انبیاء قرار داده اینست که افراد جامعه انسانی ابتدائا از جهت تزکیه اخلاقی باید مورد تعلیم قرار گیرند ، ( ای ، 1381 : 26تیر ) لذا تزکیه دارای مرتبه ای بسیار بزرگ در بُعد فردی و اجتماعی بوده و از جهت تقویت هدایت پذیری فرد در راه حق و رفع زمینه انحطاط وی بسیار حائز اهمیّت است. ( ای ، 1389 : 14مهر )

از راههای اهتمام به تزکیه اخلاقی میتوان به ادعیه ی مأثوره ای اشاره کرد که از طرف اهل بیت (علیهم السلام) به این منظور به دست ما رسیده اند ( ای ، 1388 :29 خرداد ) که انس با این ادعیه انسان را در معرض یک تصفیه ی روحی و باطنی عمیقی قرار میدهد. ( ای ، 1391 : 21 مرداد ) چرا که اینها انس با خداوند ، تعلیم و در نهایت تزکیه را برای داعی به همراه دارند. ( ای ، 1388 :29 خرداد )

یکی از بهترین فرصت ها برای بدست آوردن تزکیه و فضائل اخلاقی ، دوران جوانی انسان است که دل آماده برای کاشتن بذر ایمان در آن و استفاده از فرصت جوانی در جهت زدودن زنگار دل و رسیدن به صفای باطنی است . ( ای ، 1391 : 21مرداد )

ذکر ، عدم غفلت از یاد خدا در زندگی و توبه از جرئت به معاصی راه حلی است که دین برای رسیدن به این صفای ضمیر پیش روی انسان قرار میدهد و اینکه انسان بداند دائمأ در محضرخدا بوده و مورد نظراو واقع میگیرد . ( ای ، 1391 : 21مرداد )

علم و عمل به آن ، مقدمه ای است برای رسیدن به جامعه ای ایده آل و تمدنی اسلامی ( ای ، 1391 :23 مهر ) البته چنین جامعه ای می بایست رهبران آن خود تزکیه شده ، از پیش غراولان این امر وقطبی باشند برای حرکت دادن جامعه به این سمت وسو . ( ای ، 1391 :26 مرداد )

زیرا با تزکیه نفس ، افراد بطور مستمر زیرنظر و تربیت رسول برای رسیدن به سرمنزل نهایی قرار میگیرند . ( ای ، 1391 :26 مرداد )

نقش تزکیه اخلاقی در زندگی انسانها به مثابه تنفس هوای پاک برای وی و افراد دیگر آن جامعه است ، ( لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ ، خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند

[2] ،  آل عمران :164 ) از این رو وجود رزائل اخلاقی و عدم تزکیه زندگی را برای همه افراد سخت و ظلالت و گمراهی را در جامعه گسترش میدهد . اما متأسفانه این مسئله مهم در همگان مورد غفلت واقع شده و در زمینه چنان دیگر علوم و اطلاعات پیشرفت خاصی مشاهده نشده است . ( ای ، 1391 : 3 مرداد )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] مکارم شیرازى، ناصر، ترجمه قرآن (مکارم)، 1جلد، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى - ایران - قم، چاپ: 2، 1373 ه.ش.

[2] مکارم شیرازى، ناصر، ترجمه قرآن (مکارم)، 1جلد، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى - ایران - قم، چاپ: 2، 1373 ه.ش.


بسم الله الرحمن الرحیم 

محبت و دلسوزی واقع گرایانه جزء اخلاق های الهی است و کسی میتواند محبت کند که خود را به چنین خلقیاتی مزین کرده باشد ، به عبارت دیگر رنگ خدایی به خود گرفته باشد (صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ، رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام؛) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت می‌کنیم / بقره 138 ) لذا محبت و مهر ورزی تنها در جامعه ی اهل ایمان وجود دارد .

جامعه ای که اهل ایمان نیست نمیتواند برای افراد بشر دلسوزی کند و اگر چنین باشد  نوعی رقت قلب ، ترحم و عاطفه ای احساسی است نه آن دلسوزی که برای هدایت و نجات کسی درد دل داشته باشد و خود را هلاک کند چنان حضرت محمد (صلوات الله علیه ) که خداوند در رابطه با وی میفرمایند ( فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَٰذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا ، گویی می‌خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند! /کهف 6 ) و این معنای پیامبر رحمة للعالمین است که برایش تفاوتی در اسم و رسم انسان ندارد ، برای همه دلسوزی میکند و اصلا آمده که دست دیگرام را بگیرد و آنها را با فطرت خاموش و خفته خویش آگاه و بیدار سازد ، لذا پیغمبر بزرگ اسلام یک روشنفکر نبود چرا که فرد روشنفکر تنها نهایتأ شعور اجتماعی ، ملی یا طبقاتی جامعه خود ر اروشن میکند اما رسول و پیامبر فطرت عالم را بیدار میکند.

افراد ، و ممالکی که از حقوق بشر و دلسوزی برای جوامع صحبت به میان می آورند و این ادعا را دارند نمیتوانند اصلا نسبت به افراد جهان چنین حس محبت و مهر ورزی را داشته باشند ، چرا که ویژگی های جامعه ی اهل ایمان را ندارد و چنین ادعایی صرفا یک مفهوم انتزاعی بلکه با اغراض انه ، سلطه جویانه و پلیدانه رواج پیدا کرده است . چنین کاری خیانت محض به دنیا به حساب می آید و در واقع مفهوم و اصل معنای محبت را نیز زیر سوال برده اند.

جامعه اهل ایمان نمیتواند در برابر ظلم و جنایات ظالم بر مظلوم آرام بنشیند  و دم نزند ، حال که جوامع مدعی حقوق بشر چون آمریکا ، انگستان ، فرانسه وهمان ممالکی که زیر منشورها و طوما های حقوق بشری را امضاء میکنند چنین عقیده ای ندارند بلکه خواستار عدم مقابله با اهل ظلم اند و به ظلم ظالم بر علیه مظلومین بسیار خرسند و خشنوداند .

واما منشور حقوق بشری که چیزی جز یک ادعای بیش نیست . !!!

!. The Human Rights Charter is nothing more than a claim


1-

برخی شاید در حال روزه به خدا و اهل بیت روغ ببندند یعنی چیزی که از زبان انها نیست را به انها نسبت دهند . ( مثلا کسی به شوخی میگوید خدا چنین گفته است - در حالی که ولقعیت چنین نیست و بعدا هم کیگوید که شوخی کرده است ) اما باید توجه داشت که در این صورت باز هم باعث باطل شدن روزه فرد میشود.

دروغ بستن به خدا و پیامبران و معصومین (علیهم السلام)


۱۴۴. دروغ بستن به خدا و پیامبران و معصومین (علیهم السلام) بنابر احتیاط، موجب باطل شدن روزه می‌‌شود، هر چند بعداً توبه کند و بگوید که دروغ بسته است.

دروغ بستن بر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
۱۴۵. آیا دروغ بستن بر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) روزه را باطل می‌‌کند؟
ج) بله، بنا بر احتیاط واجب مبطل روزه است.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها